تالاپ! [آوا]
هست از پس پرده گفتگوی من و تو / چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من*
: صبر؟
– باشه!
: فکر می کنی طاقتشو داری؟
– یک رشته سیم عصبی باید جواب بده که یا جواب می ده یا نمی ده. زیاد فکرشو نکن، اهمیت چندانی نداره.
: بمان.
– تا کی غم آن خورم که دارم یا نه؟ / وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه؟
پر کن قدح باده، که معلومم نیست / کاین دم که فرو برم، بر آرم یا نه*
: تو این سن نباید به این چیزا فکر کرد، هنوز راه داره.
– بعدش چی؟
———————————————————————
* خیام
والله چی بگم.زیاد تو فکر نرو.به نظر من با غم و غصه و فکر به اینکه چه خواهد شد چیزی درست نمیشه.به قولی این دم باید خندید.
می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است
.
.
سلام. یاد مهرزاد و اون CD خیام با صدای شاملو و شجریان افتادم. من که دیگه رسمن الکلی شدم رفت.
من بنده ی آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم
به یاد لحظات خوب مستی
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود