باسم حق
با توجه به بعضی از شبهات و شکیات لازم میدانم به بعضی از آنها و نه همهی آنها پاسخ دهم؛
1- پست پیشین بنده که در تاریخ ششم دیماه یک هزار و سیصد و هشتاد وشش به اطلاع عموم رسید باعث دلخوری بعضی از دولتمردان دولت علیه و نیز جمع کثیری از خویشان خونی دربار و نیز دوستان و آشنایان و حتی عوام شده بود که چرا نام ایشان را ذکر نکردیم. در جواب به همهی آنها باید گفت که ما نام هرکس را که اختیار کنیم خواهیم برد و اگر نام کسی آورده نشده نه از قلم بلکه از دل افتاده. «ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش».
2- «هوا بس ناجوانمردانه سرد است». کمی به گربههای دم در غذا بدهبد جای دوری نمیرود ماموران میبینند و در اخذ مالیات سالیانهی خانوار درنظر میگیرند.
3- گویی غمیست عجیب در نزدمان که دورترینها نیز بینند و ندانند که چیست. عجب از رسم زمانه که نزدیکان [نه یک نفر و دو نفر، بیشترشان] این گونه با تو میکنند و تو نیز هیچ کاری نیست به غیر از خوردن ِ خون ِ دل. «زشیر ستر خوردن و سوسمار / عرب را بهجایی رسید است کار / که تاج و تخت کیانی کند آرزو / تفو بر تو ای چرخ گردون! تفو!».
4- به زودی ماه محرم فرا میرسد. تمام کسانی که میخواهند ریا کنند و از صدقهی سر امام حسین اجرت بگیرند دندان تیز کنند. گرچه میدانم که همهی آنها احتیاجی به یادآوری ما ندارند و از پیش، آماده هستند. خدا میداند که اگر ریاکارن محرم و صفر و رمضان را نداشتند چه میکردند. «جامی است که عقل آفرین میزندش/ صد بوسه ی مهر بر جبین میزندش».