به چند دلیل؛
تلاشهای من بینتیجه و کور ماند.
پژ هيچ معنای خاصی ندارد.
کوتاه شدهي نامام هست.
هميشه دوست داشتم نامام نيمه تلفظ بشود.
خدا هنگامی سر بر میآورد که انسان از همهی زمین و زمان و از همه مهمتر از انسانها خسته و دلرنجیده و ناامید میشود. هنگامی که دوست داشتن در ملغمهایی از تعلیق در تعلیق، اقلیت در اقلیت، حقارت در حقارت سر باز میکند.
بار الاها گناهان من را ببخش.
بر چسب انتظار هم شاید بد نباشه.
پژ عزیزم. خدا همه آدماشو می بخشه! به جز یه سری که مطمئن ام تو از اونا نیستی. خدا حتی منم می بخشه! فکر کن ! پس امیدوار باش به خودش؛ و بدان که خدا «از روی عمد» هنگامی سر بر میآورد که انسان از همهی زمین و زمان و از همه مهمتر از انسانها خسته و دلرنجیده و ناامید میشوی، تا دوست داشتن در ملغمهایی از تعلیق در تعلیق، اقلیت در اقلیت، حقارت در حقارت سر باز کند و تو چاره ای جز دوست داشتن خود او نداشته باشی! که این همان هدایتی است که خداوند به برخی بنده هاش عطا می کنه! همان رحمت الهی که هزاران سال ازش صحبت شده. و مطمئن باش که مُخ من سالمه ! و روی حرفهام یکی دو ثانیه فکر کن D;
valla bekhoda ma az zamin o zaman khasteim
doost dashtanam ke salhast mongharez shode
khodaia tamoomesh kon
‹
Andranic
tehranpatofgh
راستش را بخواهی دیدارت و کوچکِ بزرگ بودنت وادارم کرد که از پرهیز وبگردی ام کم کنم و سری به ناشناخته هایت بزنم
می دانی چه دیدم؟
جدای از زیبایی لفظ های قشنگ
نوشته های صریح و کوتاهت
یک موج عظیم از سردرگمی!
راست یا دروغش را تو بگو!
سلام
چه کار میشودش کرد؛ همیشه دوست داشتن آدم را فریب میدهد تا تعلیق را بهخاطر امیدهایی تحمل کند.
درود بر شما
زمان شروع یا دقیقه صفر وجود هر لحظه میتواند به وجود بیاید میشود سیستم عامل وجودت را هر لحظه که بخواهی میتوانی عوض کنی میتونی موئمن بشی متونی کافر بشی ویا هزار چیز دیگه فرقی نمکنه چون بازم خودت نمیشی تکامل و پیشرفت در درون خودته خودت اصلی خودت باش
من هم «همیشه دوست داشتم نامام نیمه تلفظ بشود.» اما …