ببین! بخوان! گوش کن!
: همه بیرون.
: گفتم همه بیرون.
: خیر! بیرون.
: اینبار جایی خواهم خوابید که به عقل هیچکس نرسد.
. . .
– «هُما» را آماده کنید.
[podcast]http://www.pej.ir/podcast/sovereignty.mp3[/podcast]
[the Pej, His Honourable Highness's blog] – [عالیجاه] پژ
حتی من ؟!
می دونی که می خوام باهات باشم . بی اون چیزهایی که دیگران می خوان
حتی بی عقل ها
نگرانی با اندوه، همه را میخواهد و همه را رد میکند.
عقل؟
نه من اینجا به عقل کاری ندارم.
کنایه به کار بردم.
موسیقی کار هر کسی که بود خوش باشه همیشه. … تقاطع عکس و نوشته و موسیقی مثه یه روز خوب بود مثه یه اتفاق قشنگ (و می دونم کار تو اتفاقی نیست، هنرمندی) مثه یه لحظه ی شادی که نمی دونی چه چیزهایی دست به دست هم دادن تا رخ بده. بوس
:) اینقدر خوب بود؟
چرا این موسیقی باید یک دقیقه و چهل و هفت ثانیه بیشتر طول نکشد و همه ی لحظه های من را پر کند؟ هان؟ می کند آدم را تا دسته بعد می برد به سوی یه موضوع فیلم کوتاه یک دقیقه و چهل و هفت ثانیه ای من را و بعد می بینم دوربین ندارم. بعد که با این موسیقی وبلاگ می خوانم دل ام بدجور توی تالارهای باشکوه قدیمی می چرخد. … موسیقی هم برای خودش خوب و بد دارد ها.
از مزایای موسیقی همین است؛ دیده نمیشود، به تو اجازه میدهد خودت بسازی و ببینی.
من به تو با این عکس کمک میکنم که به فضای ذهنی من که پردازش شدهی ذهن من است برسی. من مدام سعی دارم به تصویر بکشم. از گفتن ابا ندارم، اما من جور دیگری لب به سخن میگشایم. سپس سخن را کوتاه میکنم و به مونولوگی کوتاه اکتفا میکنم.
یک دقیقه و چهل و هفت ثانیه برای چنین تصویر و مونولوگی اگر زیاد نباشد، کافیست.
در تالارهای باشکوه بچرخ و مستانه برقص. ولی یادت باشد شکوه به پایان میرسد. در آخر من کاخ را خراب میکنم.
نمیدانم چرا همیشه آخرش همهچیز را نابود میکنم.
بر خرابه های این کاخ باشکوه که بوی تمدن می داد هم می شه چرخید روی خرابه ی این … برخی چیزها هست که نمی دانی از کجا می آید دیگر. نمی توانی. باید ایمان بیاوری. آیه است که نازل شده و بر دل تو نشسته. پس از سنگ شدن دل ام با این موسیقی چند قطره اشک آب کرد نرم کرد دل کرد. …
یه بار یکی منو بیرون کرد که
خودکشی کنه
از کجا؟ کِی؟ کی؟
ویرانه های مدور را خواندی؟
یک داستانه مال خورخه لویس بورخس
من خیلی دوستش دارم
تو الان ویرانه های مدور هستی
یا برج بابل؟
من گیجم
چرا هیچ خبری ازت نیست؟
نگران ام
نگران ام
نگران ام
رامتین
این جا چه خبره عالیجاه؟
تاجگذاری دارم میکنم.
این حموم قدیمی ها همشون جن داره
جن که همهجا پیدا میشه، ولی اینجا حموم قدیمی نیست. 😀
یه جورهایی تاج گذاری ، پایان دادن به یه آغاز نیست ؟
من که این جوریش رو زیاد دیدم !
پایان دادن به یک راه و آغازی برای یک راه جدید. 🙂
سلام بر عاليجاه پژو حميد جان
از گفتگويتان لذت بردم
مرا به محفل عاشقانه تان وارد نماييد
gh1347sh@yahoo
من مسیول توهمات دیگران نیستم.
مگر اینکه این جوری همای سعادت بر شانه های مبارکمان بنشیند!
او به کار می رسد و شما هم به پادشاهیتان
من هم امیدوارم این اتفاق زودتر رخ بدهد.
تصحیح کامنت پیشین:
مگر اینکه این جوری همای سعادت بر شانه های مبارکمان بنشیند!
او به کارش می رسد و ما هم به پادشاهی مان