تنازی میکند در برهوت پرشکوه من.
غم از ریشههای خشکیدهی تنام تراوش میکند.
میزند، میکوبد. بی انتها، در سکوت چینهایم روان میکند سراب نزدیکیاش.
میدانم! این ناشناختهی پلید تنها ذخیرههای اشک من را میجوید.
[the Pej, His Honourable Highness's blog] – [عالیجاه] پژ
تنازی میکند در برهوت پرشکوه من.
غم از ریشههای خشکیدهی تنام تراوش میکند.
میزند، میکوبد. بی انتها، در سکوت چینهایم روان میکند سراب نزدیکیاش.
میدانم! این ناشناختهی پلید تنها ذخیرههای اشک من را میجوید.