نوشته ها

پوست ۳۱

آن‌قدرها هم که فکر می‌کردم تابستان اذیت‌م نمی‌کند. شاید هم من تغییر کرده‌ام. شاید هم تابستان این‌جا متفاوت است.
البته باید گفت که تابستان و کلا آب و هوای این‌جا متفاوت است. رطوبت هوا آن‌قدر زیاد است که تمام مدت بدن‌ام نم‌ناک است، موهایم هم وزوز شده. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که به رطوبت هوا تا این اندازه عادت کنم. اصلا برای‌ مهم نیست.
با همه‌ی این‌ها آفتاب را دوست دارم. روزهای طولانی را دوست دارم. آفتاب چرک‌های زندگی را خشک می‌کند.
بگذار خشک شود هرآن‌چه که چرک‌آلود است.

نوشته ها

پدر

تعليق چيز جالبي است. به خصوص اگر از سال بالا بزند.
معلقم در هوا.
حباب‌هايي هم هست. خُب باشد.
چيز خاصي هم بايد در اين بين وجود داشته باشد. بماند که هست يا نيست.
هرچند همه‌ و هیچ‌کس از پس آن برنيايند.
تعليق در هر امري جايز است. به خصوص جايي که هيچ‌کس انتظار آن‌را نداشته باشد.
همانند مرگ ناگهان مي‌رسد.
پافشاري نيست بر اين موقعيت.

نوشته ها

اندر باب بهتر بودن و از این حرفا!

ایها الناس!
این همه به من “فلوکستین” توصیه نکنید. فلوکستین به من کارگر نبود. همان اول حذفش کردند. سر و کار من با “سه حلقه‌ایی” هاست.
پیشنهاد بهتری بدهید. [البته اگر هست.]