اعدادی که میآیند و میروند و فکر نمیکنم چندان اهمیتی داشته باشند. چون زمان کافی برای درک آن ها وجود دارد. گرچه هیچ احتیاجی به درک شدن هم ندارند.
به موسیقی راک اند رول هیچ علاقهایی ندارم. ولی به شدت برایم نقش لالایی قبل از خواب را بازی میکند. گویی آرام آرام برای خوابی عمیق و ابدی آمادهام میکند.
مینوشم جام شوکران را.
بیش از یک سال است که بیدارم اما گویی همه را در رویای خواب گذرانده ام. و این من ام انگار.
موسیقی در این خواب برایم چندان اهمیتی نداشته است، ولی نمیدانم چه اصراری مرا وادار به گوش دادن ناخودآگاه موسیقی می کرده است. تمام این مدت موسیقی در گوشم نجوا میکرده ولی من به آن گوش نمی دادم. حتی بعضی وقت ها به هیچ وجه توجهی نمیکردم و نمیکنم که چه چیزی به داخل گوشم می رود.
انگار چیزی به نام سلیقه هم وجود خارجی پیدا میکند و فیالفور بی ارزش میشود.